زناشویی

چرا بعضی افراد در روابط عاشقانه نمی‌توانند از گذشته خود رها شوند؟ 17 نکته کلیدی

همه ما زخم‌هایی از گذشته با خود حمل می‌کنیم، اما گاهی این زخم‌ها آنقدر عمیق هستند که اجازه نمی‌دهند وارد یک رابطه سالم و موفق شویم. در این مقاله به بررسی دلایلی می‌پردازیم که چرا برخی افراد در روابط عاشقانه نمی‌توانند از گذشته خود دست بکشند و به جلو حرکت کنند.

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران


چرا بعضی افراد در روابط عاشقانه نمی‌توانند از گذشته خود رها شوند؟

چرا بعضی افراد در روابط عاشقانه نمی‌توانند از گذشته خود رها شوند؟

مقدمه

آیا تا به حال با فردی وارد رابطه شده‌اید که انگار سایه‌ای از عشق قبلی‌اش همیشه بر سر رابطه‌تان سنگینی می‌کرد؟ یا شاید خودتان درگیر این مسئله بوده‌اید؟ رها نشدن از گذشته در روابط عاشقانه، یک چالش رایج است که می‌تواند به دلایل مختلفی رخ دهد. در این مقاله، ۱۷ نکته کلیدی را بررسی می‌کنیم که توضیح می‌دهند چرا برخی افراد نمی‌توانند به طور کامل از روابط قبلی خود عبور کنند و وارد فاز جدیدی از زندگی عاطفی شوند.

1. درد التیام نیافته

یکی از اصلی‌ترین دلایل، التیام نیافتن درد ناشی از جدایی قبلی است.اگر فرد به درستی با احساسات خود پس از پایان رابطه روبرو نشده باشد، احتمال دارد که زخم‌های عاطفی همچنان باز بمانند و مانع از ایجاد یک رابطه سالم جدید شوند.این درد می‌تواند شامل غم، خشم، پشیمانی یا حتی احساس گناه باشد.تا زمانی که این احساسات به طور کامل پردازش نشوند، فرد نمی‌تواند به طور کامل در رابطه جدید حضور داشته باشد.فرد ممکن است به طور ناخودآگاه به دنبال تکرار الگوهای رفتاری گذشته باشد، به این امید که این بار نتیجه متفاوتی حاصل شود.

این تلاش بی‌نتیجه می‌تواند او را بیشتر در گذشته غرق کند.

گاهی اوقات فرد به این دلیل از رابطه قبلی رها نمی شود چون فکر میکند به نوعی بی احترامی به فرد مقابل خواهد بود.همچنین ممکن است فرد به خاطر ترس از رنج کشیدن دوباره، سعی در جلوگیری از صمیمیت عاطفی در رابطه جدید داشته باشد.این افراد اغلب به دنبال دریافت تایید از شریک جدید خود هستند تا کمبودهای عاطفی گذشته را جبران کنند.گاهی اوقات، عدم رهایی از گذشته به دلیل داشتن تصاویر ایده آلیزه شده از رابطه قبلی است.

2. ترس از صمیمیت

گاهی اوقات، ترس از صمیمیت می‌تواند مانع از رها شدن از گذشته شود.فرد ممکن است ناخودآگاه از نزدیک شدن بیش از حد به شریک جدید خود بترسد، زیرا صمیمیت او را آسیب پذیر می‌کند و احتمال تکرار درد و رنج گذشته را افزایش می‌دهد.این ترس می‌تواند ریشه در تجربیات ناخوشایند گذشته داشته باشد، مانند خیانت، طرد شدن یا سوء استفاده عاطفی.فرد ممکن است از این بترسد که اگر به طور کامل به شریک جدید خود اعتماد کند، دوباره آسیب ببیند.این ترس می‌تواند به صورت ناخودآگاه به شکل ایجاد فاصله فیزیکی یا عاطفی بروز کند.

افرادی که از صمیمیت می ترسند ممکن است به طور مداوم به دنبال عیب و نقص در شریک جدید خود باشند.

آنها ممکن است برای جلوگیری از صمیمیت، بهانه هایی برای دعوا و بحث پیدا کنند.ترس از صمیمیت می‌تواند باعث شود فرد به شریک جدید خود بی اعتماد باشد و دائماً او را امتحان کند.

3. عدم پذیرش پایان رابطه

پذیرش پایان یک رابطه، یک گام ضروری برای رها شدن از گذشته است. اگر فرد نتواند واقعیت را بپذیرد و همچنان به بازگشت شریک سابق خود امیدوار باشد، نمی‌تواند به طور کامل از گذشته عبور کند.

4. خاطرات کاملا مطلوب شده

گاهی اوقات، فرد خاطرات رابطه قبلی خود را کاملا مطلوب می‌کند و فقط جنبه‌های مثبت آن را به یاد می‌آورد. این کاملا مطلوب‌سازی می‌تواند مانع از دیدن واقعیت‌های ناخوشایند شود و فرد را در گذشته نگه دارد.

5. احساس گناه

احساس گناه به خاطر اشتباهات گذشته یا رفتارهایی که منجر به پایان رابطه شده است، می‌تواند فرد را در گذشته نگه دارد. فرد باید بتواند اشتباهات خود را بپذیرد و خود را ببخشد.

6. عزت نفس پایین

افرادی که عزت نفس پایینی دارند، ممکن است فکر کنند که لایق یک رابطه بهتر نیستند و به همین دلیل به گذشته خود می‌چسبند. آنها ممکن است از شروع یک رابطه جدید بترسند، زیرا فکر می‌کنند که دوباره شکست خواهند خورد.

7. عدم یادگیری از اشتباهات

اگر فرد از اشتباهات خود در رابطه قبلی درس نگرفته باشد، احتمال دارد که دوباره همان اشتباهات را تکرار کند و در نتیجه، از گذشته رها نشود.

8. وابستگی عاطفی شدید

وابستگی عاطفی شدید به شریک سابق می‌تواند مانع از رها شدن از گذشته شود. فرد ممکن است احساس کند که بدون او نمی‌تواند زندگی کند.

9. عدم وجود اهداف و برنامه های جدید

وقتی فرد بعد از پایان یک رابطه، اهداف و برنامه های جدیدی برای زندگی خود نداشته باشد، به احتمال زیاد به گذشته خود می‌چسبد.

10. فشار اجتماعی

فشار اجتماعی برای ازدواج یا داشتن یک رابطه، می‌تواند باعث شود فرد به یک رابطه نامناسب بچسبد، حتی اگر از آن خوشحال نباشد. مهارت‌های رابطه زناشویی

11. ترس از تنهایی

ترس از تنهایی می‌تواند یکی از قوی‌ترین دلایل برای چسبیدن به گذشته باشد. فرد ممکن است ترجیح دهد در یک رابطه ناخوشایند بماند تا اینکه تنها باشد.

12. عدم وجود حمایت اجتماعی

اگر فرد پس از پایان رابطه از حمایت کافی برخوردار نباشد، ممکن است برای رها شدن از گذشته دچار مشکل شود. حمایت دوستان و خانواده می‌تواند در این دوران بسیار کمک کننده باشد.

13. مشکلات حل نشده با خانواده

گاهی اوقات، مشکلات حل نشده با خانواده می‌تواند بر توانایی فرد برای رها شدن از گذشته تاثیر بگذارد. این مشکلات می‌توانند الگوهای رفتاری ناسالمی را در روابط عاشقانه ایجاد کنند.

14. اختلالات روانی

در برخی موارد، اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب یا اختلال شخصیت مرزی می‌تواند مانع از رها شدن از گذشته شود. در این موارد، مراجعه به یک متخصص روانشناس ضروری است.

15. عدم شناخت خود

اگر فرد شناخت کافی از خود نداشته باشد، ممکن است نتواند نیازهای واقعی خود را در یک رابطه تشخیص دهد و به همین دلیل، به روابط نامناسب گذشته بچسبد.

16. کمبود مهارت های ارتباطی

کمبود مهارت های ارتباطی می‌تواند باعث شود فرد در برقراری ارتباط موثر با شریک جدید خود دچار مشکل شود و به همین دلیل، به الگوهای رفتاری گذشته پناه ببرد.

17. باورهای غلط درباره عشق

باورهای غلط درباره عشق، مانند این باور که “فقط یک عشق واقعی در زندگی وجود دارد”، می‌تواند مانع از رها شدن از گذشته شود.

نمایش بیشتر

‫5 دیدگاه ها

  1. من یه تایمی بعد از پایان رابطه همه چیز رو قشنگ توی ذهنم عوض کرده بودم انگار فقط لحظه های قشنگ باقی مونده بودن 😅 یادم رفته بود چقدر باهم مشکل داشتیم. یه روز یه لیست از همه دعواها و اتفاقات بدی که افتاده بود نوشتم. با خودم فکر کردم اگه دوباره برگرده واقعا میتونیم خوشحال باشیم؟ اون لیست واقعا کمکی نبود ولی کم کم فهمیدم دارم خودم رو گول میزنم. چیزی که بهم کمک کرد این بود که به جای گیر دادن به گذشته سعی کردم چیزای جدید یاد بگیرم، مثلا آشپزی یا یه ورزش جدید.

  2. یه روزهایی بود که فکر می کردم باید تمام خاطرات قدیم رو مثل یه کتاب تو قفسه بچینم و هر شب ورقش بزنم… تا اینکه فهمیدم بعضی کتاب ها رو باید بذاری کنار تا بتونی کتاب های جدید رو بخونی 🍃

    مثلا یه مدت طول کشید تا بفهمم وابستگی به یه خاطره، گاهی فقط یه راه فرار از ترس های جدیده. آدم می ترسه دوباره آسیب ببینه، پس به جای قدم گذاشتن تو مسیرهای تازه، تو دایره تنگ گذشته می چرخه… انگار که یه نوار قدیمی رو دوباره و دوباره گذاشته باشی، فقط به خاطر اینکه با اون ترانه آشنا هستی.

    حالا بعد از کلی گیر کردن تو این دور باطل فهمیدم که:
    – بعضی دردها مثل بریدگی های سطحی روی پوستن. اگه مدام بهشون دست بزنی، التیام پیدا نمی کنن.
    – ایده آل سازی گذشته یه فریب بزرگه. هیچ رابطه ای بدون کم و کاست نیست. اون حس های خوب تو ذهن ما رنگ و روغن می خورن و واقعی تر از اون چیزی که بودن به نظر می رسن.
    – از همه مهم تر… گاهی آدم انقدر منتظر یه روز زیبا می مونه که متوجه نمی شه امروز هم آفتاب می تابه.

    پی نوشت: سخت ترین بخش ماجرا اینه که بفهمی گاهی محکوم کردن خودت برای اشتباهات گذشته، فقط یه روش برای فرار از مسئولیت تغییر کردن هست. مثل این می مونه که تو اتاق تاریک بشینی و بگی “چراغ خرابه” در حالی که کلید رو نزد خودت هست… 💡

  3. خیلی وقت ها آدم فکر می کنه که گذشت زمان قراره همه چیز رو درست کنه، ولی بعضی زخم ها انگار تو یه گوشه دلت جا خوش می کنن و نمی خوان برن. من خودم بعد یه رابطه طولانی کلی کتاب خوندیم و فکر کردم اوکی شدیم، ولی بعد فهمیدم هنوز تو ذهنم دارم با خاطرات قدیمی کلنجار می رم.

    این روزا فهمیدم که نمیشه زخم های عاطفی رو با مشغول کردن خودت به یه رابطه جدید پانسمون کرد. باید بهشون اجازه بدی نفس بکشن، دردش رو حس کنی و بعد کم کم رنگ ببازن. مثل یه سرماخوردگی ساده نیست که یهو خوب بشی، بیشتر شبیه درد عضله اس که باید تحملش کنی تا کم کم از بین بره.

    یکی از چیزایی که خیلی بهم کمک کرد، نوشتن بود. اسمش رو می ذارم “نامه ای که هرگز فرستاده نشد”. توش همه حس های قاطی پاطی رو ریختم بیرون، بعدش انگار یه وزنه از رو دلم برداشته شد. شاید این روش به درد بعضیا بخوره.

    چیزی که خیلی عجیبه اینه که بعضی وقتا ما خودمون رو به گذشته می چسبونیم چون می ترسیم آینده از اونی که تو ذهنمونه بهتر نباشه. مثل این می مونه که تو یه خونه قدیمی بمونی فقط به خاطر ترس از ناشناخته ها. زندگی کردن توی حسرت دیروز، فردا رو هم از آدم می گیره.

    فکر کنم یه بخش مهمی از رها کردن گذشته اینه که قبول کنی اون آدم دیگه همون فرد قبلی نیست. تو هم عوض شدی، جهان هم عوض شده. چسبیدن به چیزی که وجود خارجی نداره فقط آدمو تو یه حلقه بی پایانی از غصه ها نگه می داره. حالا دیگه یاد گرفتم که بعضی چیزها رو باید گذاشت رفت…

  4. خیلی وقت بود دنبال یه توضیح کامل در این باره می گشتم و این مقاله دقیقا همون چیزیه که نیاز داشتم. نکاتش واضح و کاربردی بود و چند تا از مواردش رو توی رابطه خودم تجربه کردم. به خصوص اون بخشی که میگه بعضیا به خاطر ترس از تنهایی نمی توانند رها کنند. من خودم یه مدت بعد از جدایی همچنان پیام می دادم چون فکر می کردم بی پناهم.

    یکی از اشتباهاتی که نباید تکرار کنیم مقایسه مداوم شریک جدید با عشق قبلیه. من این کار رو کردم و تقریبا رابطه جدیدم رو خراب کرد. ذهنم مداوم درگیر این بود که چرا فلان رفتار مثل قبلی نیست و این اصلا درست نبود. آدم باید بپذیره که هر رابطه ای منحصر به فرده.

    دیگه اینکه بعضی ها آنقدر درگیر گذشته می شوند که موقعیت های جدید رو از دست می دهند. یه دوست داشت مدام عکس های قدیمیو نگاه می کرد و هر فرصتی برای آشنا شدن با کسی رو رد می کرد. زمان زیادی رو تلف کرد تا بالاخره فهمید زندگی باید جلو بره.

    یه چیز دیگه که مهمه و گفتم بگم اینه که گاهی اوقات اشتباهاتمون رو تو رابطه قبلی تحلیل نمی کنیم و دوباره تکرارش می کنیم. من خودم بارها توی بحث ها واکنش های تندی نشون دادم چون فکر نمی کردم مشکلی تو رفتارم بوده. تازه بعد از کلی دردسر فهمیدم که باید روشم رو عوض کنم.

    و اما نکته آخر اینکه آدم نباید جلوی احساساتش رو بگیره. بعضیا می خوان خیلی قوی به نظر برسن و احساساتشون رو انکار می کنند. منم یه زمان اینطوری بودم تا اینکه یه روز همه غصه ها یهویی ریخت رو دوشم و بدجوری خراب شدم. باید اشک ریخت، باید دلتنگی کرد تا سبک بشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا