زناشویی

چرا گاهی احساس می‌کنیم که طرف مقابل نمی‌فهمد ما چه می‌خواهیم؟

همه ما این حس را تجربه کرده‌ایم: حرف می‌زنیم، توضیح می‌دهیم، تلاش می‌کنیم منظورمان را برسانیم، اما انگار طرف مقابل در دنیای دیگری سیر می‌کند. احساس می‌کنیم دیوار است و هر چقدر هم فریاد بزنیم، صدایی نمی‌شنود. این حس کلافگی، ناامیدی و حتی عصبانیت را به دنبال دارد. اما دلیل این اتفاق چیست؟ چرا گاهی اینقدر سخت است که منظورمان را به دیگران برسانیم؟ در این پست، 21 دلیل احتمالی را بررسی می‌کنیم: دلایل متعددی می‌توانند باعث شوند که در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل شویم. این مشکلات می‌توانند از جانب ما یا طرف مقابل باشند، یا حتی ریشه در بستری داشته باشند که ارتباط در آن شکل می‌گیرد.

  • ✔️

    عدم شفافیت در بیان خواسته‌ها:

    گاهی اوقات ما خودمان هم دقیقا نمی‌دانیم چه می‌خواهیم و به همین دلیل، نمی‌توانیم آن را به درستی به دیگران منتقل کنیم.
  • ✔️

    بهره‌گیری از زبانی مبهم و غیردقیق:

    به جای اینکه صریح و واضح صحبت کنیم، از کلی‌گویی و تعابیر پیچیده استفاده می‌کنیم.
  • ✔️

    عدم توجه به سطح دانش و درک طرف مقابل:

    انتظار داریم طرف مقابل همه چیز را بداند و درک کند، در حالی که ممکن است اطلاعات کافی در مورد موضوع مورد نظر نداشته باشد.
  • ✔️

    بهره‌گیری از پیش‌فرض‌ها و انتظارات نادرست:

    فکر می‌کنیم طرف مقابل باید از قبل منظورمان را بداند و به همین دلیل، نیازی به توضیح بیشتر نمی‌بینیم.
  • ✔️

    عدم گوش دادن فعال به طرف مقابل:

    آنقدر درگیر آماده کردن پاسخ خود هستیم که به حرف‌های طرف مقابل توجهی نمی‌کنیم.
  • ✔️

    قطع کردن صحبت طرف مقابل:

    به او اجازه نمی‌دهیم حرفش را کامل کند و مدام میان صحبت‌هایش می‌پریم.
  • ✔️

    عدم همدلی با احساسات طرف مقابل:

    به جای اینکه سعی کنیم خودمان را جای او بگذاریم و از دیدگاه او به موضوع نگاه کنیم، فقط بر روی حرف خودمان پافشاری می‌کنیم.

بهبود روابط زناشویی

  • ✔️

    انتقاد و سرزنش:

    به جای اینکه به دنبال راه حل باشیم، طرف مقابل را مقصر می‌دانیم و او را سرزنش می‌کنیم.
  • ✔️

    دفاعی برخورد کردن:

    وقتی مورد انتقاد قرار می‌گیریم، به جای اینکه به حرف‌های طرف مقابل گوش دهیم، بلافاصله موضع دفاعی می‌گیریم.
  • ✔️

    عدم کنترل احساسات:

    وقتی عصبانی یا ناراحت هستیم، نمی‌توانیم به درستی با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
  • ✔️

    وجود سوءتفاهم‌های قبلی:

    تجربیات منفی گذشته باعث می‌شوند که به طرف مقابل اعتماد نکنیم و هر چیزی را به اشتباه برداشت کنیم.
  • ✔️

    اختلاف در ارزش‌ها و باورها:

    وقتی ارزش‌ها و باورهایمان با طرف مقابل متفاوت است، درک یکدیگر دشوارتر می‌شود.
  • ✔️

    مشکلات در ارتباط غیرکلامی:

    زبان بدن، لحن صدا و حالت چهره ما می‌تواند پیام‌های متفاوتی را به طرف مقابل منتقل کند.
  • ✔️

    فشار روانی و استرس:

    وقتی تحت فشار روانی هستیم، نمی‌توانیم به درستی تمرکز کنیم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
  • ✔️

    خستگی و کمبود انرژی:

    وقتی خسته هستیم، حوصله نداریم به حرف‌های دیگران گوش دهیم و منظورمان را به درستی بیان کنیم.

ازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران ازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران

  • ✔️

    اختلالات ارتباطی:

    برخی از افراد به دلیل اختلالات ارتباطی مانند اوتیسم یا ADHD، در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل هستند.
  • ✔️

    تفاوت‌های فرهنگی:

    هنجارها و قوانین ارتباطی در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است.
  • ✔️

    مشکلات شنوایی یا بینایی:

    مشکلات حسی می‌توانند در دریافت صحیح پیام اختلال ایجاد کنند.
  • ✔️

    حواس پرتی و عدم تمرکز:

    عوامل محیطی می‌توانند باعث شوند که نتوانیم به درستی به صحبت‌های طرف مقابل گوش دهیم.
  • ✔️

    عدم وجود علاقه مشترک:

    وقتی هیچ علاقه مشترکی بین ما و طرف مقابل وجود ندارد، برقراری ارتباط دشوارتر می‌شود.
  • ✔️

    کمبود زمان:

    وقتی زمان کافی برای صحبت کردن با طرف مقابل نداریم، نمی‌توانیم منظورمان را به درستی برسانیم.

درک این دلایل می‌تواند به ما کمک کند تا در برقراری ارتباط با دیگران موفق‌تر باشیم. با آگاهی از این عوامل، می‌توانیم تلاش کنیم تا شفاف‌تر، همدلانه‌تر و موثرتر با دیگران صحبت کنیم.

چرا گاهی احساس می‌کنیم که طرف مقابل نمی‌فهمد ما چه می‌خواهیم؟ (21 نکته)

1. عدم شفافیت در بیان خواسته

اغلب، مشکل از نحوه بیان خواسته ما ناشی می‌شود. آیا منظور خود را به طور واضح و مشخص بیان می‌کنیم؟ آیا از اصطلاحات تخصصی یا عبارات مبهم استفاده می‌کنیم که برای طرف مقابل قابل فهم نیست؟ سعی کنید تا حد امکان ساده و رسا صحبت کنید و از مثال‌های ملموس استفاده نمایید. هرچه کلام شما شفاف تر باشد، احتمال سوء تفاهم کمتر خواهد شد. به بهره‌گیری از زبان بدن خود در حین صحبت کردن توجه کنید. آیا مطمئن هستید که منظور خود را با زبان بدن تان به درستی منتقل می کنید؟ به لحن صدای خود نیز توجه داشته باشید.

2. پیش‌فرض‌ها و انتظارات غیرواقعی

گاهی اوقات انتظار داریم طرف مقابل بدون اینکه خواسته ما را به زبان بیاوریم، آن را درک کند. این پیش‌فرض‌ها و انتظارات غیرواقعی، ریشه در تصورات ذهنی ما دارند و اغلب منجر به ناامیدی می‌شوند. به جای انتظار بی‌جا، خواسته خود را به صراحت بیان کنید. بررسی کنید که آیا انتظارات شما از طرف مقابل منطقی و واقع‌بینانه است یا خیر. به این فکر کنید که آیا طرف مقابل دانش و تجربه کافی برای درک خواسته شما را دارد؟ در صورت لزوم، اطلاعات بیشتری در اختیار او قرار دهید.

3. عدم توجه به دیدگاه طرف مقابل

قبل از بیان خواسته، سعی کنید از دیدگاه طرف مقابل به موضوع نگاه کنید. چه چیزی برای او مهم است؟ چه دغدغه‌هایی دارد؟ با درک دیدگاه او، می‌توانید خواسته خود را به شکلی بیان کنید که برایش قابل پذیرش‌تر باشد. همدلی و توجه به احساسات طرف مقابل، کلید ارتباط موثر است. رابطه زناشویی به این فکر کنید که خواسته شما چه تاثیری بر زندگی و کار او خواهد داشت. سعی کنید راه‌حلی پیدا کنید که هم به نفع شما باشد و هم به نفع او. به او نشان دهید که به نظراتش اهمیت می دهید.

4. وجود موانع ارتباطی

موانع ارتباطی مانند خستگی، استرس، عصبانیت و پیش‌داوری‌ها می‌توانند در درک متقابل اختلال ایجاد کنند. اگر احساس می‌کنید طرف مقابل آمادگی شنیدن حرف‌های شما را ندارد، بهتر است زمان دیگری را برای صحبت کردن انتخاب کنید. سعی کنید در محیطی آرام و بدون حواس‌پرتی با او صحبت کنید. قبل از شروع صحبت، کمی وقت بگذارید و سعی کنید استرس خود را کاهش دهید. به او فرصت دهید تا حرف هایش را کامل بزند و صحبت او را قطع نکنید. با دقت به حرف هایش گوش دهید و سوالات مربوطه را بپرسید. از قضاوت کردن و انتقاد کردن خودداری کنید.

5. تفاوت‌های فرهنگی و شخصیتی

تفاوت‌های فرهنگی و شخصیتی می‌تواند در نحوه درک و تفسیر پیام‌ها تاثیرگذار باشد. افراد با فرهنگ‌های مختلف، ممکن است به یک موضوع واحد، معانی متفاوتی بدهند. در ضمن، افراد با شخصیت‌های متفاوت، ممکن است به شیوه‌های مختلفی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. به این تفاوت‌ها آگاه باشید و سعی کنید در نحوه ارتباط خود با دیگران، انعطاف‌پذیر باشید. تلاش کنید تا در مورد فرهنگ و ارزش‌های طرف مقابل بیشتر بدانید. به او نشان دهید که به تفاوت هایش احترام می گذارید. از تعمیم دادن و کلی‌گویی خودداری کنید.

6. بهره‌گیری از زبان غیرکلامی نامناسب

زبان غیرکلامی شامل حرکات بدن، لحن صدا و حالت چهره می‌شود. اگر زبان غیرکلامی شما با پیام کلامی شما همخوانی نداشته باشد، طرف مقابل دچار سردرگمی می‌شود. مثلا اگر در حالی که می‌گویید خوشحال هستید، اخم کنید، طرف مقابل حرف شما را باور نخواهد کرد. سعی کنید زبان غیرکلامی خود را با پیام کلامی خود هماهنگ کنید. به حرکات بدن، لحن صدا و حالت چهره خود آگاه باشید. از تماس چشمی مناسب با طرف مقابل استفاده کنید. به زبان بدن طرف مقابل نیز توجه کنید.

7. عدم بازخوردگیری

از او بخواهید که با زبان خودش، منظور شما را خلاصه کند. پرسیدن سوالات شفاف کننده می‌تواند بسیار مفید باشد. به او فرصت دهید تا سوالاتش را بپرسد. با حوصله به سوالات او پاسخ دهید. از او تشکر کنید که به حرف های شما گوش داده است.

نمایش بیشتر

‫4 دیدگاه ها

  1. این موضوع همیشه برای من جذاب بوده که چرا حتی بین نزدیک ترین افراد هم گاهی دیوارهای نامرئی ارتباطی شکل می گیرد. در زندگی مشترک خودم بارها پیش آمده که فکر کرده ام منظور را واضح بیان کرده ام، ولی بعد متوجه شدم طرف مقابل برداشت دیگری داشته است.

    یکی از اشتباهات رایج که ممکن است ارتباط را مختل کند، فرض کردن دانسته های طرف مقابل است. من متوجه شده ام گاهی چیزهایی که برای من بدیهی است، برای همسرم اصلا واضح نیست و نیاز به توضیح دارد.

    تفاوت های فردی در درک مفاهیم عامل مهمی است که کمتر به آن توجه می شود. بعضی افراد بیشتر با مثال های عینی ارتباط برقرار می کنند، در حالی که بعضی دیگر رویکرد تحلیلی تر را ترجیح می دهند. شناخت این تفاوت ها کمک زیادی به بهبود ارتباط می کند.

    از دیگر عوامل موثر، شرایط روانی لحظه ای افراد است. زمانی که من خسته یا تحت فشار هستم، حتی ساده ترین پیام ها هم ممکن است اشتباه تفسیر شوند. بهتر است همیشه زمان مناسبی را برای گفتگوهای مهم انتخاب کرد.

    فکر می کنم مشکل دیگر این است که گاهی بیش از حد روی محتوای کلام تمرکز می کنیم و از زبان بدن غافل می شویم. یک بار متوجه شدم پیامی که با لحن و حالت خاصی بیان کرده ام، کاملا برعکس منظور اصلی من فهمیده شده است.

    در محیط های کاری هم مشاهده کرده ام که تفاوت های فرهنگی چگونه می تواند باعث سوء تفاهم شود. چیزی که در یک فرهنگ بسیار مودبانه تلقی می شود، ممکن است در فرهنگی دیگر غیرحرفه ای به نظر برسد.

    مطالب این سایت به قدری کاربردی بود که مرا ترغیب کرد سایر نوشته ها را هم مطالعه کنم. موضوع ارتباطات انسانی همیشه جای بحث دارد و باید به شکل مستمر درباره آن آموخت و بازاندیشی کرد.

  2. یادمه یه بار با پسرم دعوام شد سر یه چیزی که اصلا ارزششو نداشت. من فکر میکردم یعنی چی نمی فهمی چی میگم. بعد که آروم شدیم فهمیدیم هردومون یه جور دیگه حرف زدیم و اصلا منظورمون رو نرسوندیم.

    یکی از چیزایی که خیلی ضرر زد بهم همون قطع کردن حرف طرف مقابل بود. میخوام بگم چیزی و وسطش میپریدم تو حرفش. بعدم میدیدم که اصلا منظورم رو نفهمیده.

    خیلی وقتا مشکل از همون لحن صدا و حالت چهره است. من خودم وقتی عصبانی میشم یه جورایی حرف میزنم که طرف فکر میکنه دارم مسخره اش میکنم. در صورتی که اصلا اینجوری نیست.

    یه نکته مهم اینه که بعضی وقتا اونقدر تو فکر خودمون غرق میشیم که اصلا به طرف مقابل فرصت نمیدیم بفهمه چی میخوایم. باید یاد بگیریم یه کم صبر کنیم بذاریم طرفمون درک کنه.

    خوابالودگی هم یه دشمن بزرگه واسه ارتباط. یادمه یه بار نصفه شب با همسرم بحث میکردیم. فردا صبح فهمیدم چقدر اشتباه فهمیده بودیم حرف هم رو. بهتره همیشه با حواس جمع گفتگو کنیم.

  3. راستش من همیشه فکر می کردم مشکل از طرف مقابله که نمی فهمه من چی می گم، ولی بعد از یه دعوای بزرگ با شوهرم فهمیدم بخشی از مشکل خودم هستم. یه روز بهش گفتم “تو اصلا به من اهمیت نمی دی” و جوابش این بود که “چرا هر چی ازت می پرسم مشکل چیه می گی هیچی” و اونجا بود که فهمیدم دارم به جای گفتن خواسته های واقعی ام، جملات مبهم می گویم.

    دیدی چه دردسری شد وقتی فکر کردم باید ذهن خوانی کنه؟ حالا وقتی ناراحتم دقیقا می گم چی می خوام، مثلا می گم “امشب دوست دارم با هم فیلم ببینیم” یا “یه گپ جدی درباره ارتباطمون لازم داریم”.

    یکی دیگه از اشتباهاتم این بود که موقع حرف زدن مدام می پریدم وسط حرفش. یه بار که واقعا سکوت کردم و حرفش رو کامل شنیدم تازه فهمیدم چقدر داره سعی می کنه منو بفهمه اما من اجازه نمیدم. حالا سعی می کنم اول گوش بدم بعد جواب بدم.

    چیز جالب دیگه اینه که فهمیدم بعضی وقت ها موقع عصبانیت نباید بخوام هی حرف بزنم، بعضی وقت ها نوشتن حرف ها روی کاغذ کمک می کنه حس طرف مقابل رو بهتر بفهمم و درست تر حرف بزنم.

  4. خیلی وقتا توی ارتباط زناشویی یه چیزایی رو بد بیان می کنیم یا اصن نمی گیم و انتظار داریم طرف خودش ذهنمون رو بخونه… مثلا یه بار به شوهرم گفتم دلم می خواد بریم سفر چون خسته شدم ولی نگفتم دقیقا کجا رو دوس دارم. نتیجه این شد که یه جای کاملا متفاوت با سلیقه من رو رزرو کرد! 😅 بعدم منم ناراحت شدم و اونم حس بدی پیدا کرد…

    یه چیز دیگه که خیلی توی رابطه تاثیر داره اینه که حواسمون نیست چقدر لحن حرف زدنمون مهمه… من خودم یه وقتایی انقدر با لحن تند می گم که اون طرف فکر می کنه دارم دعوا می کنم… بعدم اینجوری که اصن تمرکز طرف مقابل می ره سر سوتی که من دارم می زنم… یه جوری می شم که انگار دارم ایراد می گیرم نه حرف می زنم…🤦‍♀️

    واقعا یاد گرفتم که بعضی وقتا بهتره اول یه نفس عمیق بکشم تا عصبانیتم کم بشه بعد حرف بزنم… اینطوری بدون داد زدن هم می شه حرفمو زد هم طرف بهتر می فهمه… و اینطوری جواب بهتری می گیرم… اصلا این وضعیت که هر دو نفر هیجانی حرف بزنن فقط دعوا رو طولانی تر می کنه…

پاسخ دادن به Raha لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا