چرا گاهی در روابط عاشقانه احساس میکنیم که طرف مقابل به ما اهمیتی نمیدهد؟
احساس دوست داشته نشدن یا بیاهمیتی در یک رابطه عاشقانه، تجربهای دردناک و رایج است. این حس میتواند باعث ایجاد ناامنی، اضطراب و نارضایتی در رابطه شود. اما چه عواملی باعث میشوند که چنین احساسی در ما شکل بگیرد؟
دلایل متعددی وجود دارد که ممکن است منجر به احساس عدم اهمیت در یک رابطه شوند. درک این دلایل، گامی مهم برای حل مشکلات و بهبود کیفیت رابطه است. در اینجا 19 نکتهای که میتوانند در این احساس نقش داشته باشند را بررسی میکنیم:
- ✔️
عدم توجه کافی:
وقتی شریک عاطفی به نیازهای احساسی، فیزیکی و ذهنی شما توجه کافی نشان نمیدهد. - ✔️
کمبود ارتباط موثر:
ناتوانی در برقراری ارتباط با صداقت و شفاف در مورد احساسات و نیازها. - ✔️
مشغلههای زیاد و عدم اختصاص زمان:
وقتی شریک عاطفی بیش از حد مشغول کار یا سایر فعالیتها است و زمانی برای با هم بودن و تعامل با شما ندارد. - ✔️
انتقادهای مداوم و عدم قدردانی:
احساس میکنید که شریک عاطفی شما دائماً از شما انتقاد میکند و از تلاشها و ویژگیهای مثبت شما قدردانی نمیکند.
احساسات واقعی را نشان دهند.
این عوامل تنها بخشی از دلایلی هستند که میتوانند باعث ایجاد احساس بیاهمیتی در یک رابطه شوند. باید با خودتان صادق باشید و به بررسی دقیق این عوامل در رابطه خود بپردازید.
در صورتی که این احساس در رابطه شما پایدار است و باعث ایجاد نارضایتی و آسیب به رابطه میشود، بهتر است با یک مشاور متخصص در زمینه روابط مشورت کنید.
چرا در روابط عاشقانه احساس میکنیم که طرف مقابل به ما اهمیتی نمیدهد؟
1. عدم بیان واضح نیازها و انتظارات
یکی از بزرگترین دلایل این احساس، عدم توانایی ما در بیان واضح نیازها و انتظاراتمان به طرف مقابل است.وقتی انتظارات ما پنهان بمانند، ناخودآگاه از اینکه برآورده نمیشوند ناراحت میشویم.در بسیاری از موارد، طرف مقابل از نیازهای ما آگاه نیست و به همین دلیل نمیتواند آنها را برآورده کند.تصور نکنید که او باید حدس بزند؛ حرف بزنید!صریح و با صداقت نیازهای عاطفی، جسمی و ذهنی خود را بیان کنید.این کار احتمال سوء تفاهمها را کاهش میدهد.از جملات “من نیاز دارم...” یا “احساس میکنم...” استفاده کنید تا منظور خود را به درستی منتقل کنید.
مثلا به جای اینکه بگویید “تو هیچ وقت برای من وقت نمیذاری”، بگویید “من احساس میکنم به زمان بیشتری با هم نیاز داریم.
“به خاطر داشته باشید که بیان نیازها، ضعف نیست؛ بلکه گامی مهم در جهت ایجاد یک رابطه سالم و پایدار است.اگر در بیان نیازهایتان مشکل دارید، تمرین کنید.از یک مشاور یا درمانگر کمک بگیرید.
2. تفاوت در زبان عشق
گری چپمن در کتاب “پنج زبان عشق” بیان میکند که هر فردی به یک زبان عشق خاص پاسخ میدهد. ممکن است زبان عشق شما و شریکتان متفاوت باشد. اگر زبان عشق شما دریافت هدیه است و شریکتان با انجام کارهای خدماتی عشق خود را نشان میدهد، ممکن است احساس کنید که به شما اهمیتی داده نمیشود. با شناخت این تفاوتها، میتوانید تلاشهای یکدیگر را بیشتر قدر بدانید و سوء تفاهمها را کاهش دهید. مثلا اگر زبان عشق شریکتان “کلمات تایید آمیز” است، با گفتن جملات محبت آمیز و تشویق کننده میتوانید به او نشان دهید که برایش اهمیت قائل هستید.
3. عدم توجه کافی به نیازهای عاطفی
نیازهای عاطفی شامل مواردی مانند توجه، همدلی، حمایت و قدردانی هستند. اگر این نیازها در رابطه برآورده نشوند، احساس تنهایی و عدم اهمیت میکنیم. 
در ضمن، به نیازهای عاطفی طرف مقابل نیز توجه کنید و سعی کنید به او نیز حمایت و همدلی نشان دهید. ایجاد یک فضای امن و صمیمی که در آن هر دو طرف احساس کنند میتوانند به راحتی احساسات خود را بیان کنند، بسیار مهم است. اگر احساس میکنید نمیتوانید به تنهایی این مشکل را حل کنید، از یک متخصص کمک بگیرید.
4. انتظارات غیر واقع بینانه از رابطه
گاهی اوقات، انتظارات ما از یک رابطه عاشقانه بسیار بالا و غیر واقع بینانه است. این انتظارات میتوانند ناشی از تصورات رمانتیک، رسانهها یا تجربیات گذشته باشند. هیچ رابطهای کامل نیست و هر فردی دارای نقصها و محدودیتهایی است. انتظار داشتن یک رابطه بینقص، فقط باعث ناامیدی و نارضایتی میشود. به جای تمرکز بر روی نقاط ضعف، سعی کنید نقاط قوت رابطه خود را ببینید و برای بهبود نقاط ضعف با هم تلاش کنید. انتظارات خود را بر اساس واقعیتهای رابطه و تواناییهای طرف مقابل تنظیم کنید. مثلا انتظار نداشته باشید که طرف مقابل همیشه بتواند تمام نیازهای شما را برآورده کند یا همیشه خوشحال و سرحال باشد. با پذیرش این واقعیت که هیچ رابطهای کامل نیست، میتوانید رضایت بیشتری از رابطه خود داشته باشید.
5. عدم وجود ارتباط موثر
ارتباط موثر، پایه و اساس هر رابطه موفقی است.اگر در برقراری ارتباط با طرف مقابل مشکل دارید، احساس تنهایی و عدم اهمیت میکنید.ارتباط موثر شامل گوش دادن فعال، بیان واضح و با صداقت احساسات و نیازها، و حل اختلافات به صورت سازنده است.اگر در این زمینهها مشکل دارید، سعی کنید مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشید.میتوانید از کتابها، دورهها یا مشاورههای تخصصی کمک بگیرید.هنگام صحبت کردن، به زبان بدن خود نیز توجه کنید.ارتباط چشمی برقرار کنید، لبخند بزنید و از حالتهای بدنی باز و دوستانه استفاده کنید.
هنگام گوش دادن، سعی کنید حرفهای طرف مقابل را به دقت بشنوید و به احساسات او توجه کنید.
سوال بپرسید و برای درک بهتر او تلاش کنید.از قضاوت کردن، سرزنش کردن و انتقاد کردن خودداری کنید.به جای آن، سعی کنید به طور سازنده و محترمانه مشکلات را مطرح کنید.
6. مشغلههای زیاد و استرس
گاهی اوقات، مشغلههای زیاد و استرس ناشی از کار، خانواده یا مسائل شخصی باعث میشود که طرف مقابل نتواند به اندازه کافی به رابطه توجه کند. در این مواقع، باید با او همدلی کنید و سعی کنید شرایط او را درک کنید. به جای سرزنش کردن، به او پیشنهاد دهید که با هم برای حل این مشکل تلاش کنید. مثلا میتوانید با هم برنامهریزی کنید تا زمان بیشتری را با هم بگذرانید یا با هم به دنبال راههایی برای کاهش استرس باشید. در ضمن، به او یادآوری کنید که به او اهمیت میدهید و از او حمایت میکنید. در این شرایط، صبور باشید و به طرف مقابل فرصت دهید تا دوباره تعادل خود را پیدا کند. مهمترین چیز این است که به هم کمک کنید تا از این شرایط سخت عبور کنید و رابطه خود را قویتر کنید.
7. عدم وجود قدردانی و تشکر
قدردانی و تشکر، از عوامل مهم در ایجاد احساس ارزشمندی و اهمیت در رابطه است. اگر طرف مقابل از تلاشها و محبتهای شما قدردانی نکند، احساس میکنید که به شما اهمیتی داده نمیشود. سعی کنید به طور منظم از کارهای خوبی که طرف مقابل برای شما انجام میدهد، قدردانی کنید. از گفتن جملات محبتآمیز و تشکر کردن غافل نشوید. حتی قدردانی از کارهای کوچک نیز میتواند تاثیر زیادی در ایجاد احساس مثبت و صمیمیت در رابطه داشته باشد. مثلا از او به خاطر پختن غذا، کمک در کارهای خانه، یا گوش دادن به حرفهایتان تشکر کنید. در ضمن، به طرف مقابل بگویید که از چه ویژگیها و رفتارهای او قدردانی میکنید. با قدردانی از یکدیگر، میتوانید احساس ارزشمندی و اهمیت را در رابطه تقویت کنید.
8. مقایسه رابطه خود با دیگران
مقایسه رابطه خود با دیگران، یکی از مخربترین کارها برای یک رابطه است. هر رابطهای منحصر به فرد است و شرایط خاص خود را دارد. با مقایسه کردن رابطه خود با دیگران، فقط باعث ایجاد احساس نارضایتی و ناامیدی میشوید. به جای مقایسه کردن، روی نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید و برای بهبود نقاط ضعف با هم تلاش کنید. به جای تمرکز بر روی داشتههای دیگران، قدر داشتههای خود را بدانید و برای حفظ آنها تلاش کنید. هیچ رابطهای کامل نیست و هر رابطهای دارای مشکلات و چالشهای خاص خود است. با مقایسه نکردن رابطه خود با دیگران، میتوانید رضایت بیشتری از رابطه خود داشته باشید و از آن لذت ببرید.
9. عدم وجود صمیمیت عاطفی و جسمی
صمیمیت عاطفی و جسمی، از عوامل مهم در ایجاد احساس نزدیکی و ارتباط در رابطه است.اگر این صمیمیت در رابطه وجود نداشته باشد، احساس تنهایی و عدم اهمیت میکنید.صمیمیت عاطفی شامل به اشتراک گذاشتن احساسات و افکار، گوش دادن به یکدیگر، و همدلی کردن با هم است.صمیمیت جسمی شامل لمس کردن، بغل کردن، بوسیدن و برقراری رابطه جنسی است.اگر در این زمینهها مشکل دارید، سعی کنید با طرف مقابل صحبت کنید و راههایی برای افزایش صمیمیت در رابطه پیدا کنید.مثلا میتوانید با هم قرار بگذارید که هر روز چند دقیقه با هم صحبت کنید و احساسات خود را به اشتراک بگذارید.
توجه داشته باشید شما میتوانید با هم فعالیتهایی انجام دهید که باعث افزایش صمیمیت جسمی شود، مانند ماساژ دادن یا در آغوش گرفتن یکدیگر.
با افزایش صمیمیت عاطفی و جسمی، میتوانید احساس نزدیکی و ارتباط بیشتری با طرف مقابل داشته باشید.
10. وجود مشکلات حل نشده
وجود مشکلات حل نشده در رابطه، میتواند باعث ایجاد تنش و نارضایتی شود و احساس کنید که طرف مقابل به شما اهمیتی نمیدهد. سعی کنید مشکلات را به موقع و به صورت سازنده حل کنید. از به تعویق انداختن مشکلات خودداری کنید، زیرا این کار فقط باعث بزرگتر شدن آنها میشود. هنگام حل مشکلات، سعی کنید به حرفهای طرف مقابل گوش کنید و به احساسات او احترام بگذارید. از قضاوت کردن، سرزنش کردن و انتقاد کردن خودداری کنید. به جای تمرکز بر روی مقصر، سعی کنید بر روی یافتن راه حل تمرکز کنید. اگر نمیتوانید به تنهایی مشکلات را حل کنید، از یک مشاور یا درمانگر کمک بگیرید. با حل مشکلات حل نشده، میتوانید رابطه خود را قویتر و پایدارتر کنید.
11. تغییر رفتار ناگهانی
تغییر ناگهانی در رفتار طرف مقابل، مثلاً کم شدن تماسها یا سرد شدن برخورد، میتواند باعث ایجاد این حس شود که دیگر به شما اهمیتی داده نمیشود. این تغییر رفتار میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله استرس، مشکلات شخصی، یا تغییر در احساسات. بهترین کار این است که به طور مستقیم و با آرامش از طرف مقابل بپرسید که چه اتفاقی افتاده است. سعی کنید با همدلی به حرفهای او گوش دهید و او را قضاوت نکنید. ممکن است او به زمان و فضا نیاز داشته باشد. به او این فرصت را بدهید، اما در عین حال به او یادآوری کنید که در کنارش هستید و از او حمایت میکنید. اگر مشکل جدیتری وجود داشته باشد، ممکن است نیاز به مشاوره تخصصی باشد. مهم این است که از سوء تفاهمها جلوگیری کنید و سعی کنید با هم به راه حلی برسید.
12. اولویت قرار نگرفتن در زندگی
وقتی احساس میکنید در زندگی طرف مقابل اولویت ندارید و همیشه در رتبههای بعدی قرار میگیرید، این حس به وجود میآید که به شما اهمیتی داده نمیشود. این موضوع میتواند به این معنی باشد که وقت کافی برای شما نمیگذارد، به نیازهای شما توجه نمیکند یا در تصمیمگیریها شما را نادیده میگیرد. باید به طور واضح با او در مورد این احساسات صحبت کنید و بگویید که نیاز دارید بیشتر مورد توجه و احترام قرار بگیرید. در ضمن، باید بررسی کنید که آیا انتظارات شما واقع بینانه هستند یا خیر. شاید طرف مقابل درگیر مسائل مهمتری باشد. اگر این مشکل به طور مداوم تکرار شود، نشانهای از این است که رابطه نیاز به بازنگری دارد. اهمیت دادن به خود و نیازهایتان، یک حق طبیعی است و نباید از آن چشم پوشی کنید.
13. عدم حمایت در شرایط سخت
یکی از نشانههای مهم عشق و اهمیت دادن، حمایت از طرف مقابل در شرایط سخت است. اگر در زمان نیاز به کمک و همراهی، طرف مقابل از شما دور باشد، حس میکنید که به شما اهمیتی نمیدهد. این حمایت میتواند عاطفی، مالی یا حتی عملی باشد. مهم این است که طرف مقابل نشان دهد که در کنار شماست و برای کمک به شما آماده است. اگر این حمایت وجود نداشته باشد، احساس تنهایی و آسیبپذیری میکنید. باید به طور صریح از طرف مقابل بخواهید که در شرایط سخت از شما حمایت کند و به او توضیح دهید که این موضوع چقدر برای شما مهم است. حمایت متقابل، یکی از ارکان اصلی یک رابطه سالم و پایدار است.
14. نادیده گرفتن دستاوردها و موفقیتها
وقتی طرف مقابل دستاوردها و موفقیتهای شما را نادیده میگیرد یا به آنها اهمیت نمیدهد، این حس به وجود میآید که تلاشهای شما بیارزش است و به شما اهمیتی داده نمیشود.این موضوع میتواند به این دلیل باشد که طرف مقابل حسود است یا به طور کلی به موفقیتهای دیگران اهمیت نمیدهد.به هر حال، این رفتار میتواند بسیار آزاردهنده و دلسرد کننده باشد.باید به طور مستقیم با او در این مورد صحبت کنید و به او بگویید که نیاز دارید از شما حمایت کند و به موفقیتهای شما افتخار کند.
در ضمن، باید به او یادآوری کنید که حمایت از موفقیتهای همدیگر، یکی از نشانههای عشق و احترام متقابل است.
اگر این مشکل به طور مداوم تکرار شود، نشانهای از این است که طرف مقابل نمیتواند شادی شما را تحمل کند و این موضوع میتواند به رابطه آسیب برساند.
15. عدم توجه به علایق و سرگرمیها
اگر طرف مقابل به علایق و سرگرمیهای شما بیتوجه باشد و هیچ تلاشی برای درک یا حمایت از آنها نکند، این حس به وجود میآید که به شما به عنوان یک فرد کامل اهمیتی داده نمیشود.این موضوع میتواند به این دلیل باشد که طرف مقابل خودخواه است یا به طور کلی به علایق دیگران اهمیت نمیدهد.به هر حال، این رفتار میتواند بسیار دلسرد کننده و آزاردهنده باشد.باید به طور واضح با او در این مورد صحبت کنید و به او بگویید که نیاز دارید از علایق و سرگرمیهای شما حمایت کند و به آنها احترام بگذارد.
در ضمن، باید به او یادآوری کنید که احترام به علایق همدیگر، یکی از نشانههای عشق و احترام متقابل است.
اگر این مشکل به طور مداوم تکرار شود، نشانهای از این است که طرف مقابل شما را به طور کامل نمیپذیرد و این موضوع میتواند به رابطه آسیب برساند.
16. بهرهگیری از سکوت به عنوان مجازات
بهرهگیری از سکوت به عنوان مجازات، یک رفتار سمی و مخرب در رابطه است.وقتی طرف مقابل به جای حل مشکل از طریق گفتگو، سکوت میکند و با شما قهر میکند، حس میکنید که به شما اهمیتی نمیدهد و از شما فرار میکند.این رفتار میتواند باعث ایجاد احساس تنهایی، ناامنی و خشم شود.باید به طور واضح به طرف مقابل بگویید که این رفتار برای شما آزاردهنده است و از او بخواهید که به جای سکوت، با شما صحبت کند و مشکلات را حل کند.در ضمن، باید به او یادآوری کنید که ارتباط موثر، یکی از ارکان اصلی یک رابطه سالم و پایدار است.
اگر این رفتار به طور مداوم تکرار شود، نشانهای از این است که طرف مقابل نمیتواند به طور سازنده با مشکلات برخورد کند و این موضوع میتواند به رابطه آسیب برساند.
سکوت، هیچ مشکلی را حل نمیکند و فقط باعث ایجاد فاصله و کدورت میشود.
17. انتقاد و سرزنش مداوم
انتقاد و سرزنش مداوم، یکی دیگر از رفتارهای سمی و مخرب در رابطه است.وقتی طرف مقابل دائماً از شما انتقاد میکند و شما را سرزنش میکند، حس میکنید که کافی نیستید و به شما اهمیتی داده نمیشود.این رفتار میتواند باعث ایجاد احساس بیارزشی، ناامنی و افسردگی شود.باید به طور واضح به طرف مقابل بگویید که این رفتار برای شما آزاردهنده است و از او بخواهید که به جای انتقاد و سرزنش، از شما حمایت کند و به شما انگیزه دهد.در ضمن، باید به او یادآوری کنید که احترام و حمایت متقابل، یکی از ارکان اصلی یک رابطه سالم و پایدار است.
اگر این رفتار به طور مداوم تکرار شود، نشانهای از این است که طرف مقابل اعتماد به نفس پایینی دارد و سعی میکند با تحقیر شما، خود را بالا ببرد و این موضوع میتواند به رابطه آسیب برساند.
انتقاد سازنده، با انتقاد مخرب تفاوت دارد.انتقاد سازنده با هدف بهبود و رشد فرد صورت میگیرد، در حالی که انتقاد مخرب فقط به دنبال تحقیر و تخریب فرد است.
18. کنترل کردن و محدود کردن
کنترل کردن و محدود کردن، یکی از خطرناکترین رفتارهای سمی در رابطه است.وقتی طرف مقابل سعی میکند شما را کنترل کند و آزادیهای شما را محدود کند، حس میکنید که به شما به عنوان یک فرد مستقل اهمیتی داده نمیشود و شما را زندانی خود میداند.این رفتار میتواند شامل محدود کردن ارتباطات شما، کنترل کردن رفت و آمدهای شما، یا تلاش برای تصمیمگیری به جای شما باشد.باید به طور قاطعانه در برابر این رفتار مقاومت کنید و به طرف مقابل بگویید که شما یک فرد مستقل هستید و حق دارید برای زندگی خود تصمیم بگیرید.
در ضمن، باید به او یادآوری کنید که احترام به آزادی و استقلال همدیگر، یکی از ارکان اصلی یک رابطه سالم و پایدار است.
اگر این رفتار به طور مداوم تکرار شود، نشانهای از این است که طرف مقابل به شما اعتماد ندارد و سعی میکند با کنترل کردن شما، احساس امنیت کند و این موضوع میتواند به رابطه آسیب برساند.کنترل کردن، نشانه عدم امنیت و اعتماد به نفس پایین است و به نابودی رابطه منجر میشود.
19. عدم پذیرش مسئولیت اشتباهات
وقتی طرف مقابل مسئولیت اشتباهات خود را نمیپذیرد و همیشه سعی میکند تقصیر را به گردن شما بیندازد، این حس به وجود میآید که به شما اهمیتی داده نمیشود و شما را مقصر تمام مشکلات میداند.این رفتار میتواند باعث ایجاد احساس بیعدالتی، خشم و ناامیدی شود.باید به طور واضح به طرف مقابل بگویید که این رفتار برای شما آزاردهنده است و از او بخواهید که مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرد و عذرخواهی کند.در ضمن، باید به او یادآوری کنید که پذیرش مسئولیت اشتباهات، یکی از نشانههای بلوغ و مسئولیتپذیری است و به بهبود رابطه کمک میکند.
اگر این رفتار به طور مداوم تکرار شود، نشانهای از این است که طرف مقابل از نظر عاطفی نابالغ است و نمیتواند به طور سالم در رابطه مشارکت کند و این موضوع میتواند به رابطه آسیب برساند.
پذیرش اشتباهات، اولین قدم برای اصلاح و بهبود رابطه است.







زندگی دو نفره بعضی وقتا حس می کنی یه پتوی تنهایی رو روش کشیدن. انگار اون آدمی که تا دیروز بی تاب دیدن تو بود، حالا یه جورایی غریبه شده. توی یه رابطه وقتی یکی شروع می کنه به کم گذاشتن وقت، انگار داره کم کم از رابطه کم می زنه. مثلا همیشه یادمه یه مدت بود که وقتی کلی ذوق می کردم از یه اتفاق خوب تو زندگیم، چشام می گردوندم که ببینم اونم خوشحاله، ولی بیشتر وقتا یه نگاه بی تفاوت می دیدم.
یکی دیگه از دردسرای رابطه وقتیه که همدیگه رو توی قفس انتظاراتشون زندانی می کنن. بعضیا فکر می کنن نشان دادن عشق یعنی طرف مقابل رو مثل یه آینه بدون ترک بخوای. مثلا من توی یه رابطه همیشه تو ذهنم می گفتم فلانی باید بدون اینکه بگم بفهمه چی تو دلمه. ولی اون یکی طرف حتی نمی تونست نصف اینارو حدس بزنه. بعد کلی دلخور می شدم، در حالی که مشکل از من بود که فکر می کردم باید ذهنخوانی کنه.
کم محلی بعضیا می تونه مثل یه زنگ خطر باشه. مثلا قبلا ساعت نه شب که می رسید پیام می داد خواب خوب ببین، حالا حتی یادش می ره بگه شب بخیر. بعد می گی خودشه دیگه، تموم شد. ولی شاید همون موقع طرف شاغله، استرس داره، کلی دردسر تو زندگیش داره. ولی آدما بیشتر دوست دارن فکر کنن طرف مقصره تا اینکه بفهمن چه خبره.
گاهی آدما فکر می کنن رابطه همون اولشه که تو آب و هوای عشقه. ولی نمی دونن رابطه مثل یه گیاهه، اگه بهش آب ندی، خاکش رو عوض نکنی، می پوسه. مثلا من یادمه اولا هر شب یه چیزای کوچولو براش می فرستادم، یه آهنگ، یه عکس بامزه. حالا حتی یادم می ره بگم صبح بخیر. اینطوری خشک می شه رابطه، بی صدا.
مرحله آخرش هم که خیلی جالبه، وقتی تو یه رابطه یکی شروع می کنه به فرار از مسئولیت. هر مشکلی که پیش می یاد می گه تقصیر توئه یا می خنده بالا می گیره. اون موقع دیگه آدم حس می کنه یه تکی بار همه بارو کشیده تا اونجا. من یه بار توی یه مشاجره گفتم حداقل بگو متاسفم، طرف با اعصاب خون گفت اصلا خطایی نکرده. همونجا فهمیدم کلاغه به خانه اش نپریده.
بین این همه مشغله روزمره، بعضی وقتا حس میکنی طرف مقابل انگار غایبه… حتی اگه کنارت باشه. یه روزی با دوستم داشتیم صحبت میکردیم، میگفت “از صبح تا شب پیام میدم، همسرم سه چهار ساعت بعد جواب میده” ولی کنار هم که بودن، موبایل دستش نبود… یعنی اینجا موضوع بی توجهی نبود، بیشتر یه جور عدم درک نیاز طرف مقابل بود.
خیلی از این حسای بی اهمیتی از یه جایی شروع میشه… مثلا اون لحظه سکوتی که یه ماجرا را تعریف میکنی و طرف پوزخند میزنه به جایی که واسه تو مهمه. یا وقتی به مهمونی دعوت میشید و بدون مشورت باهات جواب منفی میده. اینا به ظاهر کوچیکن، ولی مثل چکه آب، رابطه رو خالی میکنن…
یه چیزی که فهمیدم اینه: بعضیا زبان عاشقی شون “سکوت” هست! شما دلت میخواد بغلت کنه، اون تو فکر خودشه و دست روی شونتم میزنه… باید این زبان رمزی رو با هم کشف کنید.
حواست باشه گاهی این حس بی اهمیتی از ترس خودمونه… ترس از اینکه نکنه دیگه دوستمون ندارن. اما راستش تا نفهمی طرف چه جوری دوست داره و دوست داشته بشه، این ترس میمونه. یه رابطه مثل کرایه خونه نیست که هر دو ماه بیخیال بشی… باید بسازیش.
بعضی اتفاقاتم کاملا برعکسه… مثلا همسرم همش میگفت “چرا انقدر سردی” درحالی که من فکر میکردم با پرداخت قبض ها و خرید خونه دارم عشقم رو نشون میدهم! اون حق داشت، منم حق داشتم… شاید مشکل از کلمه “عشق” باشه که هرکس یه تعریف براش داره.
🚶💬🌧️
در روابط عاطفی گاهی اوقات ما خودمان هم متوجه نیستیم که چقدر انتظارات نامعقول داریم. یک زمانی با دوستم مدام به خاطر اینکه پیام هایم را فوری جواب نمی داد بحث داشتیم تا اینکه فهمیدم او در آن دوره مشغول پروژه مهمی بود و من به جای درک شرایط، اضطرابم را روی او خالی می کردم. اشتباه بزرگی بود.
بعضی ها فکر می کنند کم توجهی طرف مقابل یعنی بی علاقگی، در حالی که ممکن است آن شخص اصلا آگاهی نداشته باشد چه رفتاری ما را آزار می دهد. یک بار بدون توضیح دادن دلیل ناراحتی ام، یک ماه با دوستم قهر بودم و بعد فهمیدم او اصلا متوجه نشده بود چرا ناراحتم.
یکی از اشتباهات رایج ما بزرگ کردن مشکلات کوچک است. یادم می آید همسرم یک شب فراموش کرد تولدم را تبریک بگوید و من یک ماه به او پرخاش کردم، در حالی که بعدا فهمیدم آن روز مادرش در بیمارستان بستری بود.
چیزی که خیلی ها فراموش می کنند این است که گاهی مشکل از تفسیر ماست نه از رفتار طرف مقابل. دوستی داشتم که همیشه نق می زد شوهرش دوستش ندارد چون زیاد مسافرت کاری می رود، در حالی که آن مرد تمام مخارج را تامین می کرد اما زن اصلا شرایط مالی خانواده را درک نمی کرد.